نبوت بر وجه اتم در وجود ايشان سارى ومتجلى است، اگر چه اطلاق اسم نبي برايشان جايز نباشد، و از اين جهت است كه حضرت امير (ع) در خطبه قاصعه فرمود كه پيغمبر به من گفت " انك لتسمع ما اسمع وترى ما ارى الا انك لست بنبي وانك لوزير وانك لعلى خير " (1) بالجملة مشاركت أئمة هدى عليهم السلام با حضرت رسالت در اين كمالات اگر چه بر وجه ظليت واصليت است ولى در اصل اتصاف آنها به آن كمالات به موجب اخبار متواتره بالمعنى، بلكه مركوز در اذهان شيعه جاى ترديد وارتياب نيست، كلامى كه هست در اينجاست كه مسئلت نيل آن مرتبه و بلوغ آن درجه از براى ديگران چه صورت دارد و آن هم به تأمل اندكى رفع شود، چه دانستى كه اين كمالات و فضائل همه على التحقيق مشكك و مختلف المراتب و متفاوت المدارج هستند، چون درجات هر كمالى غير متناهى است، و در متابعت أئمه هدى عليهم السلام امكان نيل هر شرفى و وصول هر فضلى هست، و شيعيان ايشان را فضائلى است كه مايه غبطه ملائكه مقربين است سؤال تبلغ اين درجه كردن ضررى ندارد، چنانچه در كثيرى از اخبار است كه وعده اين داده اند كه " كان معنا وفى درجتنا في الجنة " (2) و آن هم منزل بر همين اختلافى است كه منافى با اجتماع نيست، وتعددى كه معارض با اتحاد نه.
ان النجوم في علو قدرها * ليس سهاها في السنا كبدرها تتميم بعض اهل معارف مقام محمود را تفسير به ختم ولايت مطلقه محمديه كرده اند