نصير الدين طوسى - قدس الله سره القدوسى - است، وكفى به حجة، و اين كه مشهور است كه ادراك كليات فصل انسان است نظر به اينكه حيوان ناطق را در تحديد او ذكر كرده اند وجهى ندارد، چه قدماى حكماء ناطق به معنى متكلم بالغلبه را مميز او قرار داده اند، چنانچه قيصرى رومى در (شرح فصوص) تصريح به اين كرده و متأخرين نطق را به معنى ادراك كليات قرار داده اند، و دور نيست كه مطابق صريح لغت نباشد، و توهم نكنند كه تكلم عرض است، و فصل ذاتي پس چگونه او فصل شود، زيرا كه همين اشكال در نطق به معنى ادراك كليات وارد است، چه او هم عرضى است بالضروره، و جواب مشترك است، و مقصود او هر دو اشاره به آن جوهر منشأ انتزاع اين وصف است كه تا به حال بدست نيامده و بايد به لوازم اشاره به او كرد از اين جهت است كه شيخ رئيس در (رساله حدود) مىفرمايد ادراك حدود حقيقيه اشياء به جهت اينكه موقوف است بر نيل حقايق آنها از طاقت بشريه بيرون است، و دعاى شريف نبوى " اللهم ارنيي حقايق الاشياء كماهى " (1) معروف است و از اين جهت است كه هيج تعريفى در
(٩٨)