و دنيا سه روز تار و ظلمانى بود، آنگاه اين حمرت در او نمايان شد، و گفته شده كه تا شش ماه طول كشيد، وعلى الدوام بعد از او ديدار شد، و از اين سيرين نقل شده كه اين حمرت كه با شفق است ديدار نمىشد تا حسين كشته شد.
و در (كامل) مسطور است كه مردى از اهل بيت المقدس مىگفت بخداى سوگند كه مقدسيان شهادت حسين را شبانگاه روز عاشورا دانستند، و آن چنان بود كه هر سنك و كلوخ كه بر گرفتند از بن آن خونى تازه بجوشيد، و ديوارها چنان بود كه گفتى ملطخ به خون است، و نيم شبى منادى بدين شعر ندا كرد " اتر جوامة الى آخره " و سه روز پيوسته آفتاب منكسف بماند، و از آسمان خون تازه همى باريد، و ستارگان با هم در آميختند، و با خويشتن در وقوع اين واقعه گفتگوها مىكرديم روزى چند بيش نگذشت كه خبر شهادت امام مظلوم بما رسيد.
بالجملة از اين مقوله كلمات در مطاوى كتب الهل سنت پيش از آنست كه بتوان در حيطه حصر واحصا در آورد و از مجموع آنها استدلال بر عموم مدعى مىتوان كرد، و از براى منصف متدين در اعتقاد حقيت اين طريقه كفايت است.
تنبيه آن چه در اين مقام مكرر شنيدى كه ظهور حمرت در آفاق آسمان از آثار قتل سيد الشهداء عليه السلام است، و شاعر گفته است:
وعلى تالدهر من دماء الشهيدين * * علي ونجله شاهدان وهما في اواخر الليل فجران * * وفى اولياته شفقان جون از اذهان متعارفه مأنوسه به تاويل سمعيان بعيد مى آيد در مقام انكار آن مستند به براهين هيئيه مىشوند، كه مقرر در علم هيئت آنست كه هر چه آفتاب متوجه افق مىشود ظل ارض كه بر شكل مخروط مستدير است، و قاعده او در زمين و رأس او در فلك زهره است بر خلاف شمس از سمت رأس بجانب