امير المؤمنين و بسوى امام حسن و بسوى تو به دوستى تو و به بيزارى از هر كه با تو مقاتله كرد، و جنگ را براى تو بر پا كرد، و به بيزارى جستن از هر كه تاسيس اساس ظلم و جور بر شما اهل بيت كرده، و بيزارى مىجويم از هر كه اساس ظلم را گذاشته، و بنيان بنا كرده بر او، و دست باز نكشيده از جور و ظلم بر شما و بر شيعيان شما.
ش تقرب: تفعل از قرب است، و صيغه تفعل در اين باب تواند بود كه براى طلب باشد، و شايد براى مبالغه باشد، و اول اظهر است، و عبارت (قاموس كه گفته: " تقرب به الى الله تقربا وتقرابا " يعنى كتملاق اى طلب القربة والوسيلة به عنده " شاهد او است، اگر چه في نفسه حجت نيست، چه دعوى سماع از واضع در اين موضع به غايت بعيد است، و استعمال بر هر دو وجه ممكن الانطباق است، و ظاهر عبارت مذكوره اينست كه باء بعد از تقرب باء سببيت باشد.
و در فقره زيارت بعيدا محتمل است كه باء ملابست باشد، و مراد آن باشد كه با ولايت و برائت طلب قربت مىكنيم يا نيك قريب در حضرت شما مىشوم، و شك نيست در امثال اين مقام مراد قرب معنوى است نه قرب مكانى، و حصول او به ملازمت طاعات ومجانبت معاصى وتخلق به اخلاق الله تا از صورت ايمان گذشته به حقيقت ايمان متحقق شوند، " فان لكل حق حقيقة، وعلى كل صواب نورا ".
موالات: به معنى محبت و ولايت است، و وجه دلالت ولايت كه در حقيقت به معنى قرب است بر مودت سابقا مشروح شد (1).
وباب مفاعله در اين مقام مصوغ براى تقويت معنى مجرد است، چه ظاهر