را از القاب شمرده اند مستند به دليل اقوى از اين دليل نيستند پس تفريق وجهى نخواهد داشت، بالجملة بعد از ملاحظه ميزان مذكور وتتبع مطاوى اخبار وتأمل در آثار وارده معلوم مىشود القاب آن جناب بيش از اين ها اتس كه ذكر شده، و ما محض تيمن به اينعددبر همين قدر اقتصار مىكنيم:
" واسئل الله بحقكم وبالشأن الذي لكم عنده اى يعطينى بمصابي بكم افضل ما يعطى مصابا بمصيبته " ج - ومسئلت مىكنم از خدا به حق شما و به شأنى كه مرشما راست نزد او كه عطا كند مرا بواسطه مصيبت زندگى من به شما بهتريم آنچه مىدهد مصيبت زده را بواسطه مصيبتى.
ش - سؤال در اين عبارت متضمن معنى قسم است، وباء در بحقكم متعلق به مقسما محذوف است، چه شك نيست كه باء مذكوره براى قسم است كه حقيقت او در طلب استشفاع و توسل است، و در خبر رهينه و گروگان است، چنانچه در محل ديگر تحقيق شده.
حق الشئ يحق حقا: واجب شد و واقع شد بلا شك چنانچه در (قاموس) است، و حقيقت حق ثبوت است، و از اين جهت خداى تعالى را حق گويند، و هم چنين مقابل باطل را، و امر مقضى و عدل و اسلام و مال وملك و واجب و موجود و صادق و موت و جزم كه حق در همه استعمال مىشود به همين جامع است، و از اين باب است حق مقابل حكم، مثل حق مطالبه عوض مثلا در بيع كه اشاره به او كرده است در (قاموس) و گفته است و واحد الحقوق، و مراد به حق ائمة عليهم السلام در اين عبارت، يا شرف و فضل ثابت براى ايشان در نزد خداى عزوجل است به احقيت كه بر خداى تعالى دارند به جهت دين و نشر معارف، وزرع ايمان