زياد و غيره يا برضا و همراهى مثل آل مروان و بقيه آل ابو سفيان وآل زياد كه در آن زمان حاضر نبودند، و نكته در ذكر ابن مرجانه بعد از ابن زياد با اينكه مراد يكى است مزيد تعبير و انتقاص او است به اين نسب كه از طرفين آخذ به اطراف لئامت ودنائت است، وتكرر ذكر شمر در اين زيارت مؤيد آنست كه قاتل آن امام مظلوم آن مخذول بوده، چنانچه اشهر روايت و مشهور مؤرخين است، و تحقيق اين حال چون موقوف بر ذكر كيفيت شهادت امام مظلوم است و هيچ وقت نتوانسته ام شرح اين مصيبت جان گذار عالم سوز را از كتابى به تفصيل به بينم هم قدرت استقصاى او در اين كتاب ندارم، و لله در القائل:
افسانه كه كس نتواند شنيدنش يا رب بر أهل بيت چه آمد از ديدنش (1) و ما ختام اين مطلب را بتأويل يكى دو آيه از طريق أهل البيت عليهم السلام كه خداى بسؤال از ايشان وبتمسك به ايشان الزام كرده در مذمت اعداء وغاصبين حقوق أهل البيت مىكنم كه مناسبت تمام با اشخاص مذكوره در فصول دعاى شريف دارد:
آيه اولى - قال تعالى (لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي) [256 البقرة 2] يعنى اكراه در دين خداى نيست ايمان از كفر ممتاز شد وبقرينه تأويل بعد مراد از رشد تشيع و از غي تسنن است (فمن يكفر بالطاغوت) پس هر كه به طاغوت كافر شود و مراد از طاغوت شيطان است چنانچه:
در (مجمع) از صادق آل محمد عليه السلام روايت كرده و در (تفسير علي بن ابراهيم قمى) گفته هم الذين غصبوا آل محمد، و اين با حديث حضرت صادق