ننشينيد چه شهيد با او جون شهيد با پيغمبران و مقبل عير مدبر است (1) تا اخر حديث (2).
ح - شيخ جليل فخر الدين بن طريح نجفى در (منتخب) به ارسال روايت مىكند كه چون آدم در طلب حوا در اطراف زمين برفت به زمين كربلا رسيد و در آنجا اندوهى بى سبب او را عارض شد و چون به قتلگاه حسين رسيد پايش بلغزيد و خونش جارى شد از در مناجات گفت خدايا اى نعقوبت به ازاء گناهى بود كه كردم؟
وحى الهى آمد كه گناهى نكرده اى ليكن فرزند تو حسين در اين زمين كشته مىشود بظلم و خون تو به موافقت خون او ريخته شد آدم گفت پروردگارا حسين پيغمبرى است؟ فرمود نه و ليكن فرزند زاده پيغمبر ما محمد است، گفت قاتل او كيست؟
جواب آمد يزيد ملعون اهل سماوات و زمين است، آدم گفت من چه بايد بكنم؟
جبرئيل عرض كرد اى آدم وى را لعن كن پس چهار بار يزيد را لعن كرد و چهار گام برداشت و به عرفات رسيد و حوا را يافت (3).
ط - هم در (منتخب) است كه سفينه نوح چون به كربلا رسيد زمين وى را