اشاره كرده كه (الحمد لله الذي قدم المفضول لمصلحة اقتضاها الحكمة) (1) گفته و از كجا كه آن مانع در اينجا موجود نبوده، چه البته اگر مردم بيعت با سيد الشهداء مىكردند و امر بر او مستقل و مستقر مىشد آن حضرت اثبات امامت برادر و پدر خود مىكرد و دين أهل سنت بر باد مىرفت، و هيچ مانعى اقوى از اين نيست، چنانچه ابن أبي الحديد از يكى از علماى أهل سنت نقل مىكند و مىگويد پرسيدم از او كه چرا أبو بكر دعوى فاطمه را در باره فدك قبول نكرد گفت اگر قبول مىكرد فردا دست پسرهاى خود را مىگرفت و مى آمد در مسجد دعوى خلافت شوهر خودش مىكرد و آن شهود هم اقامه شهادت مىكردند ناچار بود تصديق كند و خود ابن أبي الحديد مىگويد اين وجه متينى است (2).
والحق راست گفته و خوب فهميده علاوه بر همه صرف افضليت سبب امامت نيست بكله محتاج است كه يكى از اسباب ثلثه متحقق شود تا أفضل صاحب امامت شود، و در باره سيد الشهداء به اعتقاد سنيان نه نص موجود است نه بيعت نه شوكت پس چگونه او امام خواهد بود بر طريق أهل سنت بلكه امام ايشان همان يزيد است، و انشاء الله (يوم ندعوا كل اناس بامامهم) با امام خود با ملائكة غلاظ شداد بجانب دركات جحيم خواهند شتافت، وقد أجاد مهيار الديلمي - رضي الله عنه - حيث قال مخاطبا للعرب:
ما برحت مظلمة دنياكم حتى اضاء كوكب في هاشم نبلتم به وكنتم قبله سرا يموت في صلوع كاتم ثم قضى مسلما من ريبه فلم يكن من غدركم بسالم ثقفتموا عهوده في اهله وجزتم عن سنن المراسم