در آن حال هم كارى كه از قانون شرع بيرون باشد نكرده اند، و فعل ايشان دليل جواز است، چه در منزل وحى تربيت شده و در خانه نبوت نشو و نما كرده و از پستان عصمت و طهارت ارتضاع فرموده اند، سلام الله عليهم اجمعين.
وابن ادريس در (سرائر) به عبارت ذيل اين حديث تعبير كرده استدلال بر جواز شق ثوب مىكند، و از اينجا معلوم مىشود كه اين خبر قطعى الصدور است، چه طريقه او در اصول منع حجيت اخبار آحاد است، چنانچه نزد اهلش مشهور است، اين جمله از اخبار اين باب است.
و در اينها چند عنوان كلى بدست مى آيد: يكى بكاء، و ديگرى ابكاء، و ديگرى احياء امر ائمه، و ديگر وجوب اقتداى به ايشان در فرح وحزن، و احكام جزئية چند استفاده مىشود مثل استحباب اجتماع و ذكر حديث، واستحباب اجتماع نساء در موضعى كه صوت مرد را به جهت تعزيه خوانى بشنوند چنانچه در دو خبر ابو هرون بود (1) واستحباب ترقيق وتحزين صوت بر وجهى كه موجب تهيج بكاء و گرمى عزاء شود، واستحباب نياحه وندبه زنان بر سيد الشهداء چنانچه از خبر (كافى) و (تهذيب) معلوم شد (2) چه فرقى بين ائمه از اين جهت نيست، واستحباب لطم خدود وشق جيوب برسيد الشهداء، واستحباب تجديد عزاء آن جناب، والتزام بلوازم او هر ساله، واستحباب كأبت وحزن در ايام عاشورا، واستحباب ترك كسب و سعى در حوائج در روز عاشورا، و آنچه از اين قبيل احكام است، و ضعف اسناد بعضى مضر نيست، چه تسامح در ادله سنن از قواعد اجماعيه است علاوه بر اينكه اخبار متعدده دارد و مطابق با اصول مذهب است، و شايد متتبع با مهلت در هر يك از عناوين خبرى صحيح بدست بياورد.