ابواب علوم ديده نشده كه خالى از مناقشه باشد، و درست و بى عيب بسر منزل برسد، خلاصه سخن و روح مسألة و لب مطلب، اينست كه دليل عقلى بر عدم شعور كليه اشياء و عدم ادراك كليات در حيوانات قائم نشده است بلكه دليل و حس بر خلاف او است، چنانچه اشاره اجماليه به او شد و آيات قرآنى و شواهد اخبار بر اين معنى بسيار است مثل كريمه " وان من شئ الايسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم " [44 الاسراء 17] و بنابر قرائت تفقهون به صيغه خطاب دلالت او اوضح است، و رجوع ضمير ذوى العقول در اين مقام مؤيد اين معنى است، چه حكم بر اين حيثيت شده و اخبار عرض ايمان و عرض ولايت و اخبار مفاخره كربلا و كعبه، و اخبار ذكر حيوانات و اخبار ايمان بعضى و تكلم يا تألم ايشان بوقايع دينيه مثل تسليم غزال وضب و شهادت شير و تألم ناقه وفرس و اخبار شهادت امكنه براى عمل خير وشر و اخبار فضل مسجد و مسرت و حزن او به عبادت و معصيت و اخبار تأثر جمادات در وقايع فوق حد تواتر است، و مقام مقتضى بسط و تعداد آنها نيست - در اثبات عموم مدعى كافى است، و از اين جهت جماعتى قائل شده اند كه معجزه پيغمبر (ص) در تسبيح حصا در اين بود كه اسماع صوت او كرد نه در احداث صوت او، و هيچ جهتى براى صرف اين ظواهر و تأويل اينها نيست، و حجتى در رفع يد از اينها به نظر نيامده جز استيعاد و عدم انس به اين معنى بلكه استيناس بفتح باب تأويل و تصرف در ظواهر منافيه با عقول جزئية قبل از تأمل، ونعم ما قيل:
فاش تسبيح جمادات آيدت * وسوسه تاويلها بر بايدت