جناب است (1).
و از اين سيرين كرده كه چون حسين عليه السلام شهيد شد دنيا سه روز تاريك شد آنگاه اين حمرت نمودار شد، و سند به هلال بن ذكوان مىرساند كه چون حسين عليه السلام كشته شد دو ماه و اگر ديوارها چنان بودند كه كه گفتى ملطخ به خون بودند از هنگام نماز فجر تا غروب آفتاب و به سفرى رفتيم بارانى آمد كه اثرش در جامهاى ما مانند خون باقى ماند.
و از محمد بن سعد روايت كرده كه سنگى در دنيا بر داشته نشد مگر اينكه به خون تازه زير او ديده شد و آسمان بارشى كرد كه اثر وى مدتى در جامهها بماند تا پاره شدند.
و از سدى روايت كرده كه چون حسين كشته شد آسمان گريست وكريه او حمرت اوست.
و از ابن سيرين نقل كرده كه سنگى يافتند پانصد سال قبل از بعثت نبوى كه بر او به سريانيه نوشته بودند و به عربيت ترجمه كردند:
اترجوا امة قتلت حسينا * * شفاعة جده يوم الحساب واز سليمان بن يسار خبر ميدهد كه گفت سنگى يافتند كه بر او مكتوب بود:
لا بد ان ترد القيامة فاطم * * وقميصها بدم الحسين نلطخ ويل لمن شفعائه خصمائه * * والصور في القيامة ينفخ (2) تا آن جا بود كلماتى كه از (تذكرة) سبط ابن جوزى بنقل خواستم بكنم و اين فقره اخيره مشابهتى تمام دارد با واقعه مشهوره كه در (مجموعه) اى - كه به خط شيخ جليل صاحب كرامات شمس الدين محمد بن على جباعى جد شيخ