اگر طايفه اول مرادند فعل ايشان حجت نيست، و اگر طايفه ثانى مرادند نسبت به ايشان دروغ است، چه ايشان اين روز را از اول روز مصيبت قرار دادند اگرچه به جهت موانع در بعض اوقات متمكن از اظهار نشدند.
وقد ابدع بعض النواصب وهو ابن حسكينا في الاعتذار عن الاكتحال يوم عاشورا حيث قال:
ولائم لام في اكتحال يوم استباحوا دم الحسين فقلت دعني احق عضو يلبس فيه السواد عيني فانه اعترف بذلك، واجاد في شعره المشتمل على زندقته في تزيينه في عيون القاصرين، وكانه اوحي اليه من الشياطين.
وابن حجر مكى در كتاب (صواعق) حكايت كلام جماعتى از اين طايفه كرده و بعضى از اخبار كه بر بدع خود تمسك به آنها كرده اند ذكر نموده، و از عجايب آنست كه با آن صلابت حجريه كه از طبيعت بشريه بيرونش برده اعتراف به فساد و ضعف مدارك آنها كرده، اگرچه بر شيعه هم به جهت اقامه عزاى جناب سيد الشهداء و قيام به وظايف نوحه و گريه طعن مىزند، و ما با استمداد از بركات خامس آل عبا عليه السلام انشاء الله در ذيل شرح اين فقره دفع شبهات و ابطال ترهات او خواهيم كرد و اينك ما محصل كلام او را در اينجا ياد مىكنيم و خلاصه سخن او آنست كه:
مبادا كسى در روز عاشورا مشغول ببدع روافض شود از ندبه ونياحه و حزن كه اين كار از اخلاق اهل ايمان نيست، و الا روز وفات پيغمبر اولى واحق بود، و همچنين مبادا كسى ببدع ناصبين ومبغضين اهل البيت وجهال كه مقابله فاسد بفاسد و بدعت به بدعت وشر بشر مىكنند اشتغال يابد، و اظهار فرحت و مسرت كند، و او را عيد قرار بدهد و اظهار زينت در او نمايد به امثال خضاب واكتحال و جامه نودر بر كردن وتوسيع نفقات وطبخ اطمعه وحبوبيكه بيرون رسم و عادت است به اعتقاد