دفنا، چون مأمون اين خبر بشنيد بفرمود تا منادى كردند آنچه گذشت چنانچه وصف كرديم و نامه ها انشاء شد كه به آفاق ببرند كه بر منابر معاويه را لعن كنند و مردم اين كار را عظيم شمردند و بزرگ داشتند، و عوام مضطرب شدند و مصلحت را به ترك اين كار اشاره اش كردندى وى نيز از اين خيال دست بازداشت تا اينجا كلام مسعودى بود و او خود ثقه نزد سنيان است، علاوه بر اينكه سند را دست داده و كتاب (موفقيات) زبير ابن به كار از اصول معتمده و مراجع معتبر اين طايفه است، و از آنچه نوشتيم كفر و ظلم و جواز لعن اين چهار كالشمس في رابعة النهار روشن وهويدا شد و از اين جهت امام صادق عليه السلام ملتزم بود كه عقب هر نماز واجب اين چهار تن و چهار زن را لعنت كند، و از براى شيعيان ايشان نيز سنت شد به حكم تأسى چنانچه:
كلينى وشيخ سند به حسين بن ثوير وأبو سلمه سراج رساندند كه شنيديم حضرت صادق را كه لعنت مىكرد در عقب هر نماز واجب چهار نفر از مردان را و چهار نفر از زنان را و نام مىبرد ايشان را (1).
و آيات مؤولة وأخبار مصرحه بلعن ايشان بسيار است، و اين از ضروريات مذهب شيعة و از مطاعن معروفه ايشان نزد دشمنان است، و هيچ يك از منتسبين به اين مذهب انكار اين نكرده جز يك نفر جاهل ضال مضل كه در ايام ما در كشمير