ونفس تعاف العار حتى كأنما هو الكفر يوم الروع أو دونه الكفر فاثبت في مستنقع الموت رجله وقال لها من دون اخمصك الحشر غدا غدوة والحمد نسبح ردائه فلم ينصرف الا وأكفانه الاجر تردى ثياب الموت حمرا فما دجى له الليل الا وهي من سندس خضر اينك چند حديث در فضل اين طايفه ياد ميكنيم:
1 - ابن قولويه در (كامل الزيارة) و فرات بن ابراهيم در محكى تفسير خود سند به صادق آل محمد عليهم السلام مىرسانند كه روزى حسين را فاطمه حمل كرده بود پيغمبر وى را گرفت و فرمود خداى لعنت كناد قاتل تو را، و خداى لعنت كناد سالب تو را، و خداى لعنت كناد آنان كه پشت بر پشت گذارند در جنگ تو، و خداى حكم كند ميان من و آن كه اعانت بر قتل تو كرد، فاطمه عرض كرد اى پدر چه مىفرمائى؟ پيغمبر فرمود به ياد آوردم آنچه را كه به او مىرسد بعد از من و بعد از تو از اذيت و ظلم وغدر وبغي، و او در اين هنگام با جماعتى است كه گويى ايشان ستارگان آسمانند از فرط مسرت پيش گيرند بسوى قتل، گويا من نظر مىكنم بجانب معسگر وموضع رحال وتربت ايشان (1) و بقيه حديث طولانى است.
ب - صدوق قدس سره در كتاب (علل) سند بعمارة مىرساند كه به صادق آل محمد گفتم خبر ده مرا از حال اصحاب حسين و سبب اقدام ايشان بر مرگ؟
فرمود بدرستى كه ايشان پرده از پيش چشمشان برداشته شد تا ديدند منازل خود را از بهشت و حال هر يك از ايشان چنان بود كه اقدام بر قتل مىكرد تا مسابقت بمعانقه حور العين كند و به مكان خود از جنت بشتابد (2).
ج - شيخ أجل قطب الدين راوندى در كتاب (خرايج) از علي بن الحسين