- كه مرتكب همه نوع قبايح مىشدند - نيستند، وصادقين عليهما السلام در عربيت كمتر از جرير واخطل وفرزدق نيستند.
خصوصا در اين زيارت شريفه كه دانستى حديث قدسى است، و مثل قرآن و حديث نبوى حجت است، و از اينجا معلوم مىشود كه مناقشه شيخ اجل ابو الفتح كراچكى در جر آل در ادعيه صحيفه والتزام به نصب به عطف بر محل چنانچه در حاشيه سيد محقق داماد قدس سره از او نقل شده از اقتصار بر تقليد بعض قشريين نحاة وصحفيين علماء عربيت است، با اينكه قرائت حمزه در كريمه " تساءلون به والارحام " [1 - النساء - 4] شاهد دعوى است، وتغليط صاحب (كشاف) غلط و بى مبنى است، و تحقيق اين باب مناسب اين كتاب نيست.
" اللهم اجعلنى عندك وجيها بالحسين عليه السلام في الدنيا والاخرة " ج - بارالها بگردان مرا نزد خودت عزيز و محترم بواسطه حسين عليه السلام در دنيا و آخرت.
ش - جعل بر دو قسم است: يكى بسيط كه به معنى انشاء نفس ذات شئ است، و اين جعل بر قانون عربيت حاجت به يك مفعول بيشتر ندارد، و ديگرى جعل مركب است كه به معنى ايجاد حاجت به يك مفعول بيشتر ندارد، و ديگرى جعل مركب است كه به معنى ايجاد وصفى در امر ثالثى است، و او محتاج به دو مفعول است، و در اين عبارت شريفه لفظ جعل از قسم ثانى است، چنانچه واضح است.
وجيه: مأخوذ از وجه است كه به معنى جاه است، چنانچه در عبارت (بخارى) كه سابقا ترجمه او را شنيدى واقع است " وكان لعلى وجه حيوة فاطمه " (1).
دنيا - تأنيث است، ومعتمد بر موصوف محذوف است كه " نشأة " يا