آمد و خون هند را هدر فرمود، اين بيود تا در عام الفتح چون أبو سفيان از اضطرار اسلام نفاقى اظهار كردوى نيز اظهار اسلام كرد و رسول خداى به حكم عموم رحمت قبول فرموده عفو فرمود و چون با رسول بيعت كرد به عادت ساير زنان يكى از شرايط بيعت كه زنا نكردن بود ذكر فرمود ذكر فرمود هند گفت " وهل تزني الحرة؟ " پيغمبر روى با عمر كرد و به خنديد كنايت از آنكه با آن طهارت ذيل ونقاوت جيب از در تعجب سؤال مىكند كه آيا زنان آزاد هم زنا مىكنند؟
و تواند بود كه مواجهه با او از آن جهت باشد كه تو از اين خارجى چه مادر تو اگر زانيه بود كنيز بود و از تعجب او بيرون است. سبط ابن الجوزى از كتاب (مثالب) هشام بن محمد الكلبي النسابه نقل كرده بعد از ذكر زناى هند كه شعبى گفته " وقد أشار رسول الله الى هند يوم فتح مكه بشئ من هذا فنقل الخبر كما نقلناه ".
بالجملة بعد از اسلام هند نفاق به زيست تا در خلافت عمر در آن روز كه أو قحافة از دنيا رفت به مشايعت روح او به جانب دوزخ رخت بر بست، و از آن روز كه جگر مبارك سيد الشهداء را بمكيد " آكلة الاكباد " لقب گرفت و اين طعن تا دامنه قيامت دامن گير فرزندانش شد (1) چنانچه عقيله خدر رسالت و هدايت ورضيعه ثدى نبوت و ولايت زينب بنت على عليهما السلام در خطبه شريفه كه قطع نظر از اعتبار سندش خود دليل صدق خود است بلكه بسر حد اعجاز رسيده و از شواهد صدق طريقه جد و پدر و برادر بزرگوار آن مكرمه عليها السلام است مىفرمايد:
وكيف يرتجى مراقبة من نبت لحمه بدماء الشهداء ولفظ فوه اكباد الازكياء.