كرد و اسلام اظهار كرد هم به شفاعت عباس اذن كتابت يافت (1) و گاه گاهى مكتوبى براى پيغمبر عليه السلام مىنوشت و اين كه وى را از كتاب وحى شمرده اند از افتراء واختلاق است و جماعتى از مورخين عامه و خاصه تصريح به آنچه ما گفتيم كرده اند.
بالجملة چون ابو بكر تسيير جيش و ارسال عساكر به جانب شام كرد يزيد ابن ابى سفيان را امير كرد ومعاويه وابو سفيان هر دو را در تحت رايت او مأمور داشت چون وى به پدران خود ملحق شد معاويه را امير كرد و حكومت شام داد، و در بقيه زمان ابى بكر و تمام خلافت عمر و عثمان منصوب ووالى بالاستقلال بود و در احداث بدع و احياى سنن كسروانيت وقيصر انيت و اظهار معالم تجبر وتنمر وتبختر چندان سعى كرد كه روزى عمر باوى گفت: " انت كسرى العرب " و در شرب خمور وانحاء فجور به اتفاق مورخين مولع ومجد بود تا قبل از ايام خلافت و از آن پس گروهى گفتهاند يكسره ترك كرد و جماعتى بر آن رفته اند كه سرا در تناول كاسات عقار وتداول اسباب عهار همراهى داشت چون على عليه السلام زيب او رنك خلافت شد و دست غاصبين و ناصبين في الجملة كوتاه شد معاويه را كه به ظلم و طغيان وفسق و عصيان شهره آفاق بود تقرير نكرد وى هم به بهانه طلب خون عثمان با حجت خداى و امام زمان طريق محاربت سپرد و شمشيرها كشيد و جنگهاى با امير المؤمنين عليه السلام نمود تا آن حضرت با قلب محزون و سينه پر خون از مفاسد ومكايد او وعمرو عاص شربت شهادت چشيد امام حسن عليه السلام آغاز جنگ كرد تا صلح واقع شد، اين جمله بيست سال بود كه امير بود بيست سال ديگر بالاستقلال خليفه به باطل ووالى بى مقابل بود پس چهل سال امارت او طول