از دست و زبان كه بر آيد * كه از عهده شكرش بدر آيد فضل: در اصل لغت به معنى فزايش است چنانچه تصريح كرده اند، و اين گه به اعتبار كيفيت است، و گاه به اعتبار كميت، و گاه به قوت سنخ وجود، و مراد از افضل مىتواند اكثر باشد، و مىتواند اكمل باشد، و جمع اولى است چنانچه ظاهر است.
مصاب: در اول مصدر مبنى للمفعول است، و در ثاني اسم مفعول، و تحقيق در لفظ او سابقا با فوائد متعلقه به او گذشت (1) و اخبار در اجر مصيبت زدگان وصابران نه چندان است كه بشود احصا كرد وآيه كريمه " ولنبلونكم بشئ من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا: انا لله وانا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم ورحمة واولئك هم المهتدون " [157 البقرة 2] فهرست كتاب سعادت، وديباچه اوراق فضل و شرافت و موضع مثل معروف " كل الصيد في جانب الفرات " چه هر چه در اخبار است بمنزله شرحى از اين اجمال خواهد بود.
" مصيبة ما اعظمها واعظم رزيتها في الاسلام على جميع اهل السموات والارض " ج مصيبتى كه چه قدر عظيم است، و چه قدر بزرگ است بلاى او در اسلام بر تماميت اهل آسمان ها و اهل زمين ها.
ش - نصب مصيبة در عبارت زيارت به تقدير " اصف " و " اذكر " و " اعنى " و اشباه اينها است، و قطع وصف از موصوف در عربيت افاده مدح يا ذم مىكند ولهذا غالبا در اين مقام مىگويند اين كلمه منصوب به مدح است، و جهت افاده