وحسان بن ثابت بعد از آن روز از اين شعرها در هجو وى سروده:
اشرت لكاع وكان عادتها * * لؤما اذا اشرت مع الكفر اخزى الاله وزوجها معها * * هند الهنود طويلة البظر و هم در هجو او آورد:
لمن سواقط ولدان مطرحة * * باتت تفحص في بطحاء اجياد باتت تفحص لم يشهد قوابلها * * الا الوحوش والاحبة الواوى و در اين دو مقطوعه حسان هم اشاره به زناى هند كرده هم به فساد نسب او و از جمله مقررات است - چنانچه شيخ مفيد عليه الرحمة در (ارشاد) وابو جعفر نقيب در (نقض عثمانية) گفته اند - كه به شعر مثل نثر بايد احتجاج كرد و اين معنى عبارت معروفه است كه " الشعر ديوان العرب " والعمائم تيجانها والاحتباء حيطانها " چه به شعر انساب واحساب و مناقب و مراتب خود را تعيين مىكند، چنانچه به رجوع به ديوان مراتب عسگر ومنناصب امراء جيش وسائر امراء و اعيان به حسب اختلاف شؤن و تفاوت مقادير ظاهر مىشود بالجملة اهاجى هند وابو سفيان و اولاد ايشان بيش از آن است كه بتوان به نطاق بيان احاطه به او كرد و ما در هر باب كه در اين كتاب سخن برانيم جز نمودار نمونه در نظر نداريم.
موضع ثانى مراد از اينكه ابن آكله الاكباد - كه ظاهرا مقصود در اين مقام يزيد لعنه الله است - بر لسان خداى عز وجل ملعون است يا اشاره به آن آيهء كريمه " والشجرة الملعونة " (60 الاسراء 17) است كه مفصلا بقدرى كه شايسته اين مختصر بود