محمد بن الحسين اسير بود و در شام حاضر شد. وابن اثير پسرى ديگر براى آن جناب ذكر كرده كه عمرو بن الحسين است و او را در مجلس يزيد در مكالمه با خالد بن يزيد قصه مشهور است، وعلى هذا ابناء گرام آن جناب هفت نفر مىشوند و عبارت محكيه (تاريخ گزيده) حمد الله مستوفى در عدد مطابق است اگر چه در اسم مخالف چه او اسم دو نفر را عبيد الله وحسن گفته، وياقوت در محكى (معجم البلدان) گفته در غربى حلب كوهى جوشن نام بود كه معدن مس داشت و آن روز كه پرده كيان آل عصمت را از آنجا عبور افتاد آن معدن تباه شد، چه يكى از پرده كيان امام مظلوم كه از آن جناب بارور بود در دامنه آن كوه وضع حمل كرد و از پيشه وران نان و آب خواست (فأبوا أن يضيفوها) و از سنگدلى مضايقه كردند و دشنام دادند، بر ايشان نفرين كرد از آن پس از آن كوه كس منتفع و بهره مند نشد، در جانب قبلى آن كوه مزارى معروف بمشهد السقط ومشهد الدكه باشد، و آن سقط را نام محسن بن حسين بود، تمام شد كلام او.
و البته آن جناب را در اسم ووصف اقتداء واقتفاء بعم مكرم خود محسن بن علي شده كه هم بسقط از ظلم اعداء بيفتاد چنانچه در مطاوى كتب أهل سنت نيز ديده شده.
فانظر الى حظ هذا الاسم كيف لقى من الاواخر ما لاقى من الاول على الجمله مجموع اولاد سيد الشهداء عليه السلام بنابر جميع روايات دوازده تن بوده اند كه دو نفر يقينا شهيد شده اند علي اكبر و يك رضيع و بنابر احتمالى جعفر و دو رضيع كه علي وعبد الله باشند و يك نفر سقط شده و دخول او در اين سلام محل اشكال است واقواى اين وجوه همان روايت شيخ مفيد است كه اوثق وابصر از سايرين است به اين گونه امور و حامل علوم ائمه به امت است و ناشر لواى آثار أهل بيت است در شيعيان رضى الله عنه وأرضاه وحباه من رحمته ما تقر به عيناه.