اين مراد قول (ما شاء الله) است، وخبر (ما) محذوف است، مثل كائن يا كان و امثال او.
(ولا حول ولا قوة الا بالله) عطف بر (ما شاء الله) است، و ممكن است مراد معنى باشد نه لفظ يعنى بر آنچه خداى خواسته، ولا حول ولا قوة الا بالله انشاء توحيد افعال است به جهت تعليل و مناسبت آنكه بايد انقلاب را متعلق بر وجود مشيت كرد، و معنى اول به نظر خالى از بعد نيست.
قوله عليه السلام (وأقول حسبى الله وكفى) كفى ظاهرا تأييد و تأكيد معنى حسبى است، و ممكن است جمله استئنافيه باشد وضمير راجع بقول (حسبي الله) يا نفس جمله باشد، و به هر وجه مؤيد احتمال ما در عبارت سابقه ومبعد احتمال (بحار) است، چه اگر مراد از او (قول) بود انسب آن بود كه اقوال با يكديگر ذكر شود.
قوله عليه السلام (سمع الله لمن دعا) تواند بود كه جمله خبريه باشد در مقام تمجيد و توحيد حضرت بارى تعالى واظهر اينست كه جمله دعائيه باشد چنانچه در (سمع الله لمن حمده) احتمال داده اند.
قوله عليه السلام (ليس وراءكم) يعنى جز شما كسى نيست كه منتهى شوند ارباب حوائج به او، يعنى هر محتاجى كه به كسى متوسل شود بالاخره سلسله حاجات به شما مىرسد، وحل عقود مشاكل در عهده انامل عواطف وفواضل شما است.