بر او مأمور به باشد البته بلكه بطريق اولى گريه بر حسين عليه السلام مأمور به است.
وبالجمله چون مودت اهل بيت واجب و تعظيم شعار اسلام لازم است و گريه بر سيد الشهداء مندوب است جميع امور مذكوره مندرج تحت اين عناوين با مقدمه حصول بكاء است، و چون در اصول ثابت شده و خود علماء اهل سنت اعتراف كرده اند كه ما يتوقف عليه المطلوب مطلوب، پس جميع امور مذكوره راجح ومندوب است يا بامر نفسى يا بامر غيرى، و اين عين مطلوب و مدعا است.
و اين كه گفته است اين كار بدعت است اگر مقصود آنست كه ادخال ما ليس في الدين في الدين به قصد انه من الدين است فساد او معلوم شد، چه داخل در عناوين عامه ومشمول ادله خاصة است، و اگر مقصود اين است كه كار تازه اى است يعنى در عهد نبى نبوده علاوه بر اينكه باطل است بمقتضاى اخبار مذكوره مىگوئيم از جماعتى از علماى ايشان نقل شده وابن اثير لغوى نيز تصريح ببعض او كرده كه بدعت به احكام خمسة منقسم مىشود: واجب مثل اشتغال بعلوم عربيت و حرام مثل شبهات مجبرة، و مستحب مثل بناء مدارس ورباطات، و مكروه مثل زراندودى مساجد، ومباح مثل گشاد كردن آستين و پوشيدن لباسهاى تازه، و از كجا معلوم شد كه اين بدعت واجب يا مستحب نباشد بنابر تقرير ايشان، پس صرف اطلاق اسم بدعت بنابر مذهب ايشان موجب وحشت نيست و در (نهايه) شرحى در اين باب ذكر كرده كه مراجعه او نيكو است و در شرح فقرات سابقه (1) ذكر بكاء ارض وسماء شنيدى.
و از عبد القادر جيلانى منقول است كه در (غنيه) گفته هفتاد هزار نفر ملائكه بر حسين عليه السلام گريستند (2).