وجه است: يكى ذكر مضاف اليه، ديگرى حذف مضاف اليه، و تقدير لفظ او در اين صورت معرب است بى تنوين مثل ابدء به من اول - چنانچه - شاعر گفته:
و من قبل نادى كل مولى قرابة....
- بكسر لام بروايت ثقات چنانچه گفتنهاند، و ديگر اينكه لفظا محذوف باشد و معنى مراد، و در اين حال مبنى بر ضم است مثل (لله الامر من قبل و من بعد) ديگر اينكه نه لفظ مراد باشد و نه معنى يعنى خصوصيت مضاف اليه در نظر نباشد، و مقصود (قبل ما) و (بعد ما) شود براى تنكير در اين صورت منصوب مىشود ومنون مثل (وساغ لي الشراب وكنت قبلا) و مثل (ابدء به اولا).
وحريرى از حرص به تغليط و زياد كردن اوهام خواص در ﴿درة الغواص﴾ (1) (ابدء به اولا) را غلط دانسته وتمسك به اين شعر كرده:
لعمرك ما ادري واني لاوجل على اينا تغدو المنية أول و غفلت از اين كرده كه ضم در اين موضع مبنى بر آن است كه گذشت، و دليل غلط بودن نصب به غير آن اعتبار نيست ولا زال عادت حريرى بر اينست كه بر غلطيت استعمالى بورود استعمال ديگر استدلال مىكند، و اين از ضعف تحصيل وقلت بصيرت است، و خود اين ادعاى شريف دليلى ساطع وبرهانى قاطع بر بطلان دعوى او است، عجب از او نيست بلكه عجب از سيد اجل محقق داماد - قدس سره - است كه متابعت او كرده در حاشيه صحيفه مكرمة سجاديه فرموده:
(ولا يسوغ اولا بالتنوين) و البته آن سيد علامة از فقره زيارت غفلت فرموده، و الا با اعتبار سند اين زيارت بكله قطعيت او بين شيعه، و اين كه او كلام همه ائمه