بتواند تحمل كند، پيغمبرى كه خداى تعالى در قرآن همه جا اسم شريف او را بالقاب مكرمه مثل (يا ايها الرسول) و (يا ايها النبي) و (يا ايها المزمل) و (يا ايها المدثر) و آنچه مانند اينها است ببرد جز در چند جاى كه به ضرورت مقام تصريح باسم مبارك او شد براى تنصيص بر نبوت آن جناب يا نظير آن از اغراض عدى اسم او را به اين خفت مىبرد، و فاطمه با آن علو منصب وجلالت شأن كه بضعه پيغمبر وخاتون محشر است به اين خوارى اسم او را ياد مىكند اين البته موجب كفر است چه بضرورت مليين توهين انبياء واستخفاف بقدر ايشان خروج از ملت ايشان است.
و در (معجم البلدان) ياقوت حموى است در لفظ صنعا، چنانچه سيد محقق شهيد ثالث - حشره الله تعالى مع اجداده - در (احقاق الحق) نقل كرده كه يزيد ابن مبارك گفته كه نزد عبد الرزاق بن همام بوديم كه او شيخ بخارى است، ومسلم وبخارى هر دو از او كثيرا روايت مىكنند، و از امثال معروفه سنيان است كه (من روى له الشيخان فقد جاز القنطرة) وحديث مالك بن اوس را روايت كرد چون به اين كلام رسيد كه گفته (فجئت تطلب ميراثك من ابن اخيك) قال (لا يقول الا نوك الا لرسول الله).
يعني اين احمق از اين كلام اراده جز رسول خداى ندارد وعبد الرزاق حكم بحماقت او كرده يا اينكه معتقد كفر او بوده، و ما اشاره اجماليه به حال عبد الرزاق - در حاشيه كنار كتابى كه بر رجال نجاشى تعليق شده - كرده ايم.
حديث ديگر علامه در (نهج الحق) از مسند احمد بن حنبل نقل كرده (من آذى عليا بعث يهوديا او نصرانيا) (1).