بالجمله آنچه در نزد شيعه متداول است از اقسام مذكوره بيرون نيست، چه انعقاد مجالس روضه خوانى و مجالس شبيه بالخصوص مشمول نصوص است، علاوه بر اينكه ابكاء واحيا است، و احتمال نرود كه عقد مجالس شبيه جايز نيست چه محل اشكال بعض منكرات است كه در او واقع مىشود از قبيل غنا وكذب، و الا خود او في نفسه مانعى ندارد.
و محقق قمى در اجوبه مسائل خود صريحا حكم بجواز فرموده، وقراءت لطميات و لطمه بر صدر كه دسته عبارت از او است از حديث آخر معلوم مىشود جواز او، چه فرقى بين لطمه خد و لطمه صدر نيست، و بر فرض كه في الجملة ضررى داشته باشد منافى عباديت نيست، چه ممكن است در اخبار (لا ضرر) ملتزم شويم كه نفى الزام است نه نفى مصلحت يعنى اگر مكلف خود به جهت احراز مصلحت واقعية فعل مرتكب آن فعل شود ثواب او را مىبرد بلى منتهاى مطلب اين است كه لسان (لا ضرر) اينست كه مىگويد من از شما چيزى نمىخواهم، و بواسطه ضرر رفع يد از مطلوب خودم كردم به جهت تسهيل و توسعه بر مكلفين نه به جهت تصدر مصلحت با وجود مفسده، چنانچه تفصيل اين را در محل خودش بتلقى از سيد استاد - انار الله برهانه كما عظم في الدين والدنيا شأنه - مقرر داشته ايم.
ولبس جامه سياه، و سياه پوشى خانها از بابت قيام بوظيفه عزادارى است و تعظيم شعار و احياى امر ائمه، وادله كراهت لبس ثياب سود با اينكه در بعض آنها اشعار به ترك سنت بنى عباس است كه شعار خود را سواد كرده بودند حكم واقعه است في نفسه ولولا المعارض، و ما با ملاحظه طريان عنوان عزادارى ومساعدت عرف اين زمان بر اختيار سياه براى عزا سخن داريم، لهذا جماعتى از فقهاء مثل صاحب (جواهر) و غيره فتوى داده اند در باب حداد - كه بر معتده به عده وفات واجب است و لازم او ترك تزين بملابس مصبوغه كه اين بحسب عادات