و ارادت مندى به اين خاندان بزرگوار است در مقابل تقويت و تحليه مذكور مىشود، و غرض از اين زيارت چون اظهار مشايعت و متابعت واقعى از أهل بيت است، و قوام او به اين دو ركن بود لهذا اين دو مطلب در اين زيارت شريفه باساليب مختلفه و وجوه متعدده متعدده مذكور شد، گاهى به اين اسلوب در ضمن لعن اعداء اظهار او شد بر سبيل استطراد واستتباع گويا چون ذكر مساوى آنها شد حالت اخلاص به هيجان آمد وشوق باطنى در ثوران شد، و به مقتضاى محبت جبلى با اين طايفه وعداوت فطرى - " فطرة الله التي فطر الناس... " [30 الروم 30] - با آن قبيله اظهار برائت و بيزارى از آنها كرد.
و گاهى به عنوان خصوص سيد الشهداء تولى اولياى او و تبرى از اعداء آن جناب را سرمايه قرب و واسطه تقدم در پيشگاه جناب احيت جل مجده و حضرت رسالت و جناب ولايت مآب و سيده نساء و حضرت مجتبى عليهم السلام - كه اقرب خلق خدايند بسوى او، وأحب ناسند از براى سيد الشهداء - قرار داده و " اتقرب الى الله والى رسوله " تا آخر فقره سابقه را مىخواند، و بعد از اينكه او را مايه تقرب و واسطه تقدم قرار د داد، تأكيدا للبرائة وتقويتا للمطلوب باز انشاء برائت فعليه مىكند.
و مىگويند " برئت الى الله " و گاهى خطاب را بعنوان عموم ميآورد، و متوجه بجميع اهل البيت مىشود، و تقرب به خدا مىكند به اظهار برائت از دشمنان ايشان، و دوستى با خود ايشان و دوستان ايشان و مىگويد " واتقرب الى الله واليكم " و گاهى به عبارت ديگر بر سبيل فذلكه و خلاصه گوئى مىگويد " انى سلم لمن سالمكم " تا آخر يعنى حاصل سخن اينستكه هر كه با شما است من با اويم، و هر كه بر شما است من بر اويم، آشنائى با جز ندارد، و در دنيا و آخرت شما را دارم فقط وشما مايه سعادت و وسليه نجات و قرب من هستيد.