وببود؟؟ بر نحو استغراق شمولى و به عموم اصولى - بدون استثناء هيچ موضع - يزيد را در اول يا آخر لعن كرد باشد صريحا و اين مطلب اگر چه چنانچه اشاره كرديم مقتضاى ظاهر كلام است و ليكن في الجملة استبعادى دارد.
ديگر اينكه مقصود عموم براى مواقف ومواطن بحسب انواع باشد نه بر حسب افراد و خلاصه معنى چنان باشد كه رسول خداى در تمام احوال بر حسب انواع به اين معنى كه چه در حال ايستادن و چه در حال نشستن چه در سفر چه در حضر چه در سمل و چه در حرب چه در ركوب چه در مشى چه در خانه چه در بيرون چه در بلد چه در بيابان چه در منبر چه در زمين چه در خلأ چه در سر و چه در علن بجسب هر حالى و هر جائى كه فرض توان كرد يگدفعه لا اقل يزيد را يا بتصريح يا به كنايه يا آهسته يا بلند لعن فرموده.
و اين اگر چه في الجملة بيرون از حد ظهور است چه ظاهر عموم شمول ذوات افراد است نه اراده انواع ولى اقرب از معنى اول - بتصديق - است.
سوم - اينكه چون غرض هر نبى در هر حال به حكم اينكه بالكليه منصرف به عالم قدس و متوجه به تحصيل وجوه مراض حضرت احديت جل ذكره است ترويج شرع و ابلاغ اوامر و نواهى و هدايت خلق است و هر كه با حكمى از احكام الهى منافاتى داشته باشد و مانع از اجراء شود در حال تبليغ آن حكم البته يا به لسان يا بحسب حال ضمير از آن كس دورى دارد و وى را لعنت كند يا به طلب از خداى يا دورى خود از او چه لعن او دورى از رحمت خدائى است و پيغمبران رحمت خدايند و پيغمبر آخر الزمان رحمه للعالمين ملقب شده به جهت عموم نبوت و كمال رأفت او و چون يزيد ك / ارى كرد كه خواست تمام شرع را به تمام اجزائه از ميان بر دارد بكشتن سيد الشهداء به جهت اينكه او خود في الحقيقة