مىكند كه چون مرض رسول خداى شدت كرد حسين را به سينه به چسبانيد، و عرق بر جبين مىريخت و جان مقدس وى آهنك شاخسار حظاير قدس داشت در اين حال مىفرمود " مالى وليزيد لابارك الله فيه اللهم العن يزيد " مرا چه با يزيد خدايش بركت ندهد و پروردگارا يزيد را از رحمت خود دور كن پس از شدت مرض بىتوان شد چون با خود آمد حسين را بوسيد و اشك از ديدگان فرو مىريخت و مىفرمود همانا مرا و قاتل تو را معاملتى است در نزد خداى تعالى كنايت از آنكه مجازات اين عمل در محكمه عدل مالك يوم دين وجبار روز جزا خواهد گذشت (1).
ونعم ما قيل:
اين انتقام گر نفتادى بروز حشر * * با اين عمل معامله دهر چون شدى و - در (خصال) سند به سيد الساجدين مىرساند كه رسول خداى فرمود شش نفرند كه خداى و هر مستجاب الدعوه اى آنها را لعنت كرده اند: زياد كننده در كتاب خداى، وكذب به قدر، وتارك سنت من، و آنان كه بى احترامى عترت مرا حلال شمارد ومتسلط به جبروت كه عزيز خداى را ذليل كند، و ذليل خداى را عزيز و آنكه فئ مسلمين را تصرف كرده بر خود حلال شمارد (2).
ز - در (كامل الزيارة) از كعب الاحبار نقل مىكند كه اول كسى كه قاتل حسين بن على را لعن كرد ابراهيم خلى الرحمن بود، و اولاد خود را امر به اين فرمود و عهد و ميثاق اين كار را بر ايشان گرفت آنگاه موسى بن عمران وى را لعنت كرد، و امتش را به اين كار فرمان داد آنگاه داود او را لعن كرد، و بنى اسرائيل را به اين مأمور فرمود، آنگاه عيسى وى را لعن كرد و فرمان داد بنى اسرائيل كه لعن كنيد قاتل او را و اگر ايام او را دريافت كرديد از نصرت وى