تسنن است (1).
ومتأخرين اهل سنت مثل صاحب (تحفه) در باب مكايد از كتاب مذكور راه استفاده را نفهميده تخطئه نقل و تكذيب ناقل كرده، و بنابر اين البته دعاى حديث متواتر (اللهم عاد من عاده) شامل حال عموم اهل سنت مىشود، مگر اينكه متشبث به ذيل حديث مسلم شده (2) مدعى شوند كه نفرين پيغمبر از اسباب مغفرت است نه مايه بعد از رحمت الهى، چه پيغمبر العياذ بالله به غلبه غضب وطبيعت بشريت كه دست خوش سهو و نسيان وعرضه ملاعب شيطان است كار فرمايد، چون با خود آيد تدارك نمايد.
وفي الحقيقه اين اخبار را به جهت توجيه فعل عمر كه موافق نقل (بخارى) و (مسلم) منع از دوات وقرطاس كرد، والعياذ بالله نسبت هذيان به عقل كل و امام رسل داد افتراء و وضع كردند تا معلوم شود كه پيغمبرى مانع از هجر وهذيان نيست، قلم اينجا رسيد و سر به شكست، آدمى چون به اين حد از جهل برسد و كارش در عناد و تعصب به اين مقام بكشد ديگر تخاطب او مناسب اهل علم و دانشمندان نيست.
بالجملة معاويه را أولياتى چند است كه از كتب تواريخ بدست مى آيد اول كسى است كه وضع بريد كرد، و اول كسى است كه بنياد ديوان خاتم گذارد و اين چنان بود كه در حق كسى صد هزار درهم نوشته بود مكتوب را باز كردند و دويست هزار كردند از اين جهت ديوان خاتم را قرار داد و ساير خلفا متابعت كردند، و اول كسى استكه اتخاذ مقصوره در مسجد كرد به بدعت، و اول كسى استكه خطبه نشسته خواند به بدعت، و اول كسى استكه بر منبر در ملأ ناس اخراج