ولام: يا بمعنى مع است يا براى اختصاص يعنى عهد من كه مخصوص به زيارت او است، و شايد كه براى تقويت باشد بر وجه ثانى كه متعدى استعمال شده، و تواند كه بمعنى الى باشد با شراب معنى توجه و اشاره وى و احتمال بعيد مىرود كه اصل لفظ زيارت با (با) باشد ومصحف شده ب (لام) بدل شده باشد، و احتمال معنى معرفت و ملاقات كه كنايه از آشنائى و مصاحبت باشد در اين كلام خالى از قوت نيست بنابر تنزيل زيارت منزله شخصى كه انسان را با او معرفتى و مصاحبتى هست.
زيارت: در اصل لغت بمعنى رفتن به ديدار كسى است، و در شرع على التحقيق نيز در اين معنى استعمال شده، و اطلاقات ادله زيارت رسول و ائمه صلوات الله عليهم اجمعين منزل بر او است و دعا و نماز از آداب شرعيه آن عمل است كه مستحبى است از كيفيات آن مستحب عليهذا نذر و اشباه او ادا مىشود به صرف حضور، اگر دعوى انصراف نكنيم، ولى در غياب و از دور اين معنى متصور نمىشود، ولهذا تنزيلا در معنى ديگرى استعمال مىشود كه عبارت از حضور قلب و توجه نفس است بجانب مزور با قرائت دعائى، و اين فعل را بر سبيل استعاره و تشبيه نيز زيارت مىگويند، و شايد از جهت اينكه قوام زيارت در بعيد بدعا است بعضى گمان كرده اند كه حقيقت زيارت متقوم بدعا است ولى بقوانين تعارض احوال آنچه ما گفتيم اصح است، چه امر در اين صورت كه ايشان گفتهاند متوقف است بر نقل واشتراك، و آنچه ما گفتيم باستعاره كه حقيقت لغويه است على التحقيق توجيه مىشود، و اگر استعاره هم مجاز باشد مجاز بهتر از اشتراك است، و اين ترجيح بعد از ادعاى آنست كه در لغت دعا مأخوذ در مفهوم زيارت نيست، و اين از قطعيات بلكه ضروريات لغت عرب است، قال المتنبى قيل وهو امير شعره: