و صلوات: جميع صلوة است و تحقيق در معنى او سابقا مذكور شد (1) و در اشتقاق او وجوهى بعيده از علما صادر شده، و اشكالات زياد بر كلمات ايشان وارد شده، و اولى آنست كه مأخوذ از صبلى بمعنى حرك الصلوين باشد كه او خود مأخوذ از صلوين است كه دو عرقى است كه از دو جانب ذنب مىرويد، و دو استخوانى كه نزديك و يند، و منحنى مىشوند در وقت انحناء آن دو، و مصلى كه بعد از سابق در خيول حلبه معدود است مأخوذ از اين معنى است، چه بصلوين است سابق مىرسد.
وبالجملة چون تصليه به اين معنى مقتضى انعطاف وانحناء صورى است، گاهى در اركان مخصوصه كه مشتمل بر ركوع و سجود است مستعمل مىشود به جهت اينكه نوعى است از انحناء و تحريك صلوين، و گاهى در تعطف وحنو باطنى استعمال مىشود مثل خود لفظ ميل و انحناء و انعظاف و اشباه اين كه در افعال قلوب بر سبيل تمثيل يا توسع استعمال مىشود و اين طريقه كه ما گفتيم مختار صاحب (كشاف) است اگر چه تقرير او بر وجهى كه دفع بعض اعتراضات بشود از اين بى بضاعت است و بنابر اين آنچه مشهور است در السنه علماى اصول كه لفظ صلوة در اصل به معنى دعا است وجهى ندارد اگر چه در بعض ذر اشعار اهل جاهليت به اين معنى استعمال شده ولى استعمال اعم است، و آنهائى كه علم به انساب لغات دارند و وجوه انتقالات از معانى به اشبه آنها را نيكو مطلعند البته موافقت صاحب (كشاف) خواهند كرد چنانچه غالب آنست كه در فهم معانى الفاظ و استفاده خصوصيات عبارات و وجوه تحول در اساليب لغات كمتر كسى از علماى ادب بپايه او رسيده باشد.
و رحمت: موافق سطح ظاهر كتب لغت به معنى رقت قلب و انعطاف است