جملگى اجزاء عالم در جهان * با تو مىگويند پيدا و نهان ما سميعيم و بصيريم و خوشيم * با شما نا محرمان ما خامشيم وفي نظير ذلك اقول عن لسان قوم مشيرا الى برهانه:
عشق الله ذاته فتجلى * عشقه في مظاهر الاشياء ليس حاس كأس الهوية الا * وهو يحسو سلافة الاهواء كلما في الوجود قد نال حظا * ونصيبا من هذه الصهباء واختلاف الهيوليات دليل * لاختلاف الحظوظ والانصباء (1) بالجملة چون ان مقدمه في الجمله در ذهن متقرر شد و جاى گير افتاد، مىگوئيم اخبار كثيره دلالت دارد بر اينكه كليه موجودات بر مصيبت جان گذار اين امام مظلوم متألم شدند، و هر يك بر وضع مترقب از خود گريه كردند و انقلابات كليه در اجزاء عالم امكان دست داد بواسطه ارتباط واقعى و مناسب حقيقى كه عبارت از تلقى فيض الهى است به توسط آن وجود مقدس و استمداد از بكرات آن ذات همايون در نيل ترقيات مترقبه هر يك در كمال طبيعى خود كه با آن جناب دارند و او بر وجهى نمودار شد كه پرده بر روى كار نتوان كشيد، دوست و دشمن و مؤمن و بر همن همه شهادت دادن، و مشاهده كردند، و چون استيفاى جمله اين اخبار مستدعى وضع كتابى است مستقل لهذا اين بى بضاعت در دو فصل از هر قسم طرفه و از هر نوع شمهاى ثبت مىدارد:
فصل اول در ذكر بعض اخبار وارده از اهل بيت اطهار كه مفيد عموم مصاب آن جناب است بعضى بنفسه و بعضى به انضمام اخبار ديگر، و در اين جا بر چند خبر