سابق است والله اعلم.
قوله عليه السلام (اقسم واعزم عليك) مىگويند عزمت عليه قسم دادم او را و اصل عزم الزام به چيزى است، و در عبارت زيارت جايز است كه تأكيد (اقسم) باشد، و ممكن است كه بمعنى الزم باشد يعنى راضى به ترك او نيستم.
قوله عليه السلام: (وباسمك الذي جعلته عندهم...) در اخبار وارد شده كه اسم اعظم نزد ايشان است، بلكه خود ايشان اسم اعظمند.
قوله عليه السلام: (وتجبرني من الفقر) حقيقت جبر اصلاح است، و در اينجا اشراب معنى نجات شده كه متعدى به (من) آمده والله اعلم.
قوله عليه السلام (كيد الكيدة) ترك اعلال در اين كلمه به جهت رعايت ازدواج وتأخر اصل - كه بمراعات وزن او ترك اعلال شده يعنى مكرة - ضرر ندارد چنانچه در (نهج البلاغة) مكرم وارد است (غير مأزور ولا مأجور) كه در اصل موزور بوده، و در فقره معروفه جبريه وقدريه كه جماعتى گفتهاند در صورت اجتماع اسكان باء غلط است نيز چنين است.