از او نمىبرد بلكه تعلق به بيت المال دارد و بعضى برآنند كه ميراث مىبرد چه معتق در اين صورت در حكم معدوم است و ديت مقتول را كسى مىبرد كه وارث مال است و بعضى از مجتهدين منع قرابت (1) مادرى كرده اند و بعضى از ايشان منع خواهران پدرى كرده اند چهارم لعان كردن چه بعد از لعان زن و شوهر از يكديگر ميراث نمىبرند و فرزندى كه به سبب انكار از لعان واقع شده او از پدر و پدر از او ميراث مىبرند و در بعضى از روايات (2) وارد شده كه او از خال ميراث نمىبرد اما خال از او ميراث مىبرد اقرب آنست كه هر دو ميراث مىبرند و اگر پدر بعد از لعان اعتراف به فرزندى او كند او از او ميراث نمىبرد و آيا در اين صورت خويشان پدر از او مىبرند در آن خلاف است پنجم زنا كردن چه فرزند زنا ميراث از پدر نمىبرد و پدر از او و خويشان او نيز از او ميراث نمىبرند اما پسر او و زوجه و معتق و ضامن جريره و امام از او ميراث مىبرند ششم برى شدن پدر از گناهان پسر نزد حاكم شرع چه اين نيز مانع ميراث بردن اوست از پسر بر قول بعضى از مجتهدين و اكثر برآنند كه منع ميراث نمىكند هفتم برى ساختن پدر پسر خود را از ميراث چه در اين صورت پسر از ثلث تركه محروم است (3) هشتم مشكوك بودن نسب مثل آنكه زنى يا كنيزى را كه مولى يا شوهر دخول كرده باشد اجنبى به او دخول كند در طهر واحد چه فرزندى كه در اين حالت حاصل شود مشكوك فيه خواهد بود چه در اين صورت پدر از پسر و پسر از پدر ميراث نمىبرد و ميراث پسر او از فرزندان اوست و سنت است كه پدر جهت او حصه از مال خود بيرون كند و بعضى از مجتهدين انكار اين قسم نيز كرده اند نهم غيبت مقطعه يكى از ميراث خوار چه آن مانع است از ميراث بردن او تا آنكه زندگى او به گواه دانسته شود يا به گذشتن مدتى كه آنقدر مدت كسى زنده نتواند بود و بعضى از مجتهدين (4) گفته اند كه در اين صورت چهار سال مال او را نگاه دارند و در اين چهار سال او را طلب كنند پس اگر يافت نشود مال او را ميانه ورثه قسمت كنند دهم قرضى كه تمام تركه را فرا گرفته باشد يازدهم دو كس به يك دفعه مردن يا آنكه مشتبه شده باشد تقدم و تأخر هر يك به غير سبب غرق يا حرق يا هدم (5) چه در اين صورت چنانچه عنقريب مذكور مىشود از يكديگر ميراث نمىبرند و مال هر يك از ورثه از احياى اوست دوازدهم در شكم بودن طفل چه تا از شكم زنده بيرون نيايد ميراث نمىبرد
(٣٩٤)