دين ودعامة ثابته اسلام شد و مايه عزت مسلمين واطفاء نايره فتنه محسوب افتاد با اينكه حرمت هر دو يكسان است وانتساب به پيغمبر مايه احترام هر دو است.
و ما نمىخواهيم (1) به شما بگوئيم حرمت فاطمة اعظم ومكانت او ارفع است چه اين بعض وبضعه و پاره از گوشت و خون پيغمبر است، و آن زن اجنبيه ووصله مستعاره است، و عقدى است كه جارى مجراى اجاره منفعت است، و فايده زناشوئى بر ملك يمين هم مترتب مىشود، و حاشا كه سبب هم به پايه نسب برسد و چگونه عايشه به رتبه فاطمه خواهد رسيد با اينكه دوست و دشمن در حق او اعتراف كرده اند كه سيده نساء عالميان است، و چگونه حفظ رسول خداى بر ما در حق عايشه فريضه، وحفظ ام حبيبه در جانب معاويه لازم است؟ (2) با اينكه صحابه خود رعايت اين حقوق نكردند يك دسته اهل بيت او را مظلوم داشتند و پاس مراتب رعايت نكردند، و طايفه ديگر عثمان را بكشتند و ملاحظه مصاهرت ننمودند و كثيرى از صحابه او را لعن مىكردند در زمان حيوة، از آن جمله عايشه مىگفت (اقتلوا نعثلا لعن الله نعثلا) و از آن جمله است عبد الله بن مسعود بلكه لعن في الجملة فاش و مشهور بين مسلمين بوده است، بلكه اجماع صحابه منعقد است بر او اجمالا، چه على عليه السلام معاويه وعمرو عاص را لعن كرد، ومعاوية العياذ بالله على وحسن و حسين را بر منبر شام لعن كرد، وابو بكر وعمر سعد بن عباده را لعن كردند، وعمر خالد ووليد را لعن كرد، و اگر چنين بود كه بملاحظه اقربا بايستى از استحقاق لعن مردم چشم فرو پوشيد لازم آيد كه عمر بن سعد ويزيد وعبيد الله ابن عمر قاتل هرمزان به رعايت سعد ومعاويه وعمر لعن نشوند.
هم مىگوئيم اگر محبت رسول با صحابه چون محبت ديگران بود از هوا و شهوت نه به ملاحظه رضاى خدا و متابعت شريعت اين سخن وجهى داشت، ولى