و از اين گونه مفتريات كه به آن جناب بر بستهاند، و آيتى چند كه در مدح مؤمنين صحابه از مهاجرين و انصار نازل شده به استشهاد تلاوت كرد، آنگاه خطابهاى چند از قبيل ترهات قلندريه، و خرافات صوفيه بر هم بافت كه ما از آن طبقه دوريم ما را چه به كار ايشان، و بايد پاس حرمت پيغمبر را در حق عايشه كه زوجه او بود وزبير كه پسر عمه او بود، و طلحه كه حوارى خاص او بود نگاه داشت، و چرا جانب ام حبيبه را در ترك لعن معاويه مراعات ننمودند.
علاوه بر اينكه لعن از واجبات نيست، و اگر آدمى ابليس را هم لعن نكند در قيامت مسؤليت نخواهد داشت، و اگر بجاى لعن استغفار كند اولىتر است و از اين گونه ياوه سرائى كرد.
ابو جعفر گفت مرا در سابق ايام كلامى از يكى از زيديه بدست آمده كه نوشتهام و او كفايت مهم كرده، و آن جزوه را بر آورد و به خواند و حاضران استحسان كردند و خلاصه او چنان است كه:
اگر نه چنان بود كه خداى تعالى معادات اعداى خود را واجب كرده چنانچه مواده اولياى خود را، و كار را بر مسلمين از اين جهت تنگ كرده، و قطع عذر از هر جهت نموده - چه عقل صريح و نقل صحيح هر دو را بر ما گماشته در كتاب كريم مىفرمايد (لا تجد قوما يؤمنون بالله واليوم الاخر يوادون من حاد الله ورسوله ولو كانوا أبناءهم أو اخوانهم أو عشيرتهم) [22 المجادلة 58] وهم فرموده (لا تتولوا قوما غضب الله عليهم) [13 الممتحنة 60] واجماع مسلمين هم منعقد است بر اينكه عداوت اعداء الله و ولايت أولياء الله واجب، وحب في الله وبغض في الله فريضه است - هر آينه ما متعرض معادات وبراءت از كسى نمىشديم و اگر گمان داشتيم كه اين عذر كه به طول عهد و بعد زمان از آن امور ما دور افتاده ايم مسموع مىشد، البته تكليف نمىكرديم.