حصه ذكر بر تقدير ذكوريت خنثى شانزده مىشود وحصه انثى بر تقدير انوثيت خنثى بيست مىشود و نصف هر دو هجده است وحصه خنثى سيزده مىشود زيرا كه حصه او بر تقدير ذكوريت شانزده است و بر تقدير انوثيت ده وحصه دختر نه مىشود زيرا كه حصه او بر تقدير ذكوريت خنثى هشت مىشود و بر تقدير انوثيت او سيزده مىشود و در صورت مذكوره اگر شوهر با زن جمع شود مخرج نصيب ايشان را در فريضه ضرب بايد كرد و نصيب او را بيرون بايد آورد آنگاه تتمه را بايد قسمت كرد بر چهل سهم هر سهمى به سه سهم اگر شوهر باشد و هفت سهم اگر زن باشد و اگر با پدر و مادر خنثى جمع شود فريضه ذكوريت شش است و فريضه انوثيت پنج و حاصل ضرب پنج در شش سى است و هر گاه سى را در دو ضرب كرديم شصت مىشود پدر و مادر بيست و دو مىبرند چه حصه ايشان بر تقدير ذكوريت بيست است و بر تقدير انوثيت بيست و چهار و خنثى سى و هشت مىبرد بر تقدير ذكوريت چهل مىبرد و بر تقدير انوثيت سى و شش و اگر با پدر و مادر دو خنثى جمع شوند در اين هر دو صورت اكتفا به شش بايد كرد و اگر يكى از پدر و مادر با خنثى جمع شوند فريضه ذكوريت شش است و فريضه انوثيت چهار و ميانه ايشان توافق است نصف هر يك را در ديگرى ضرب كرديم دوازده شد باز دوازده را در دو ضرب كرديم بيست و چهار شد پس حصه يكى از پدر و مادر پنج باشد وحصه خنثى نوزده و اگر دو خنثى با يكى از پدر و مادر جمع شوند فريضه ايشان نيز مثل فريضه ء پدر و مادر با خنثى است كه مذكور شد اما شصت را در دو ضرب كرديم صد و بيست مىشود و اگر با دختر و خنثى يكى از پدر و مادر باشد پنج مسأله انوثيت را در هجده مسأله ذكوريت ضرب كرديم نود مىشود و نود را كه در دو ضرب مىكنيم صد و هشتاد مىشود حصه يكى از پدر و مادر سى و سه مىشود بر تقدير ذكوريت سى و شش مىبرد و بر تقدير انوثيت سى وحصه دختر شصت و يك وحصه خنثى هشتاد و شش پس در اين صورت از حصه پدر نصف رد افتاده است زيرا كه مردود بر تقدير انوثيت هر دو شش است كه فاضل است بر تقدير ذكوريت و اگر پدر و مادر يا يكى از ايشان با خنثى جمع شود نصيب مادر ايشان بر فريضه ايشان زياده نمىشود و همچنين دو خنثى با پدر و مادر و اگر برادران پدر مادرى يا پدر
(٤١٣)