باشد چون اصلاح ميانه دو خصم چهارم مكروه چون سوگند خوردن جهت چيزى به غير نامهاى خداى تعالى و غير اصنام چون سوگند به پدر و مادر خوردن و بعضى از مجتهدين اين را نيز حرام مىدانند و چون سوگندى كه متعلق او مكروه باشد و سوگند خوردن راست نيز بى احتياج مكروه است پنجم مباح چون سوگند خوردن بر فعل مباح و شروط سوگند خوردن هفت است اول آنكه بنام خداى تعالى باشد چون والذي نفسى بيده الذى خلق الحبة وبرئ النسمة ومقلب القلوب والابصار و مانند اينها به اسماى مخصوص به او چون والله و بالله والرحمن والقديم والبارى و مانند اينها يا به اسماى مشترك كه آنها را اغلب بر خداى تعالى اطلاق كنند چون رب وخالق وبارى و رازق وبغير از اينها چون موجود و خبير و سميع و بصير سوگند خوردن صحيح نيست (1) و اگر بقدرة الله وعلم الله سوگند خورد و به اينها قصد معانى آن را كند صحيح نيست و اگر به اينها قصد كند كه خدا قادر است و عالم است صحيح است و اگر گويد بجلال الله وبعظمة الله وبكبرياء الله وبعزة الله واقسم بالله واحلف بالله او اقسمت بالله او احلفت بالله او اشهد بالله سوگند منعقد مىشود و اگر اين مذكورات بى لفظ الله واقع شود منعقد نمىشود و اگر گويد و حق الله نيز منعقد مىشود و بعضى از مجتهدين اين قول را منعقد نمىدانند و اگر سوگند خورد به برائت از خدا و رسول و ائمه عليهم السلام به آنكه گويد از دين خدا و ائمه برى باشم آيا سوگند منعقد مىشود يا نه مجتهدين را در اين دو قول است اصح آنست كه منعقد نمىشود و بعضى از مجتهدين سوگند به مخلوقات عظيم الهى را جايز مىدانند چون سوگند به حضرت رسالت پناه و ائمه معصومين عليهم السلام و قرآن و كعبه و كواكب و سوگند به طلاق زوجه يا ظهار يا آزاد كردن بنده منعقد نمىشود دوم آنكه شخصى كه سوگند مىخورد مىبايد كه بالغ و عاقل باشد پس سوگند طفل و ديوانه صحيح نيست و اگر طفلى دعوى احتلام كند تصديقش بايد كرد و محتاج به قسم دادن او نيست چه احتياج به قسم دور لازم مىآيد سيم آنكه مختار باشد پس سوگند كسى كه او را به اكراه بر آن دارند صحيح نيست چهارم آنكه قصد كند پس سوگند مست و خفته و بيهوش صحيح نيست پنجم آنكه متعلق سوگند مىبايد كه فعل واجب
(١٩٤)