فلا تعجلن هداك المليك * فان لكل مقام مقالا وزمخشرى در (كشاف) گمان كرده كه مطلقا در مفهوم هدايت ايصال مأخوذ است، و او عبارت است از دلالت موصله به مطلوب، واستدلال كرده به سه وجه:
يكى وقوع ضلالت در قبال هدايت در قول خداى تعالى: " اولئك الذين اشتروا الضلالة بالهدى " [16 البقرة 2] و اگر در حقيقت از وصول مأخوذ نبود مقابله حاصل نمى شود.
ديگرى اينكه اگر نه چنين بود لفظ مهدى مثلا مهتدى در مقام مدح ايراد نمىشد، چه بنابراين اعم است از اينكه اهتداء حاصل باشد يا نه.
سوم اينكه اهتداء مطاوعه هدى است، مىگويند: " هديته فاهتدى " چنانچه مىگويند: " كسرته فانكسر " چنانچه انكسار لازمه وقوع كسر است، اهتداء لازمه وقوع هدايت است.
و اين هر سه وجه از مشرب تحقيق بعيد، و از طريقه نظر مباينت تامه دارد چه دليل اول دلالت بر مطلوب به هيچ وجه ندارد، بيانش اينكه هدى در آيه كريمه مصدر به معنى مفعول است يعنى هدايت شدن نه هدايت كردن و ضلال بمعنى گمراهى است يعنى آنها راه شناسى را مبادله به گمراهى كردند، و هيچ دلالت بر اخذ وصول ندارد، بر فرض تسليم تفضلي بقرينه ضلال است، و دانستى كه مدعاى ما استعمال در اعم است، و خاص منافى با عام نيست، و استعمال اعم از حقيقت است، چنانچه در اصول تحقيق شده.
اما دليل دوم جواب او آنست كه لفظ مهدى چون در مقام مدح ايراد مىشود وقوع در مقام امتداج قرينه بر اعتبار انتفاع واهتدا است و الا معلوم است كه اگر بگويند " هدى فلم يهتد " مدحى نيست بلكه مذمت است.