به گلاب جايز مىداند و اين مذهب به غايت ضعيف است اما اگر دو كاسه باشد يكى آب و يكى گلاب بى بو و به يكديگر مشتبه باشد و آب ديگر نباشد در اين صورت واجبست كه از هر يك يك وضو بسازد كه يكى از اين دو وضو صحيح خواهد بود چهارم مىبايد كه آب وضو غصبى نباشد كه وضو به آب غصبى جايز نيست اگر داند كه آب غصبى است و اگر شخصى نداند كه آب غصبى است و از آن آب وضو سازد وضو ى او درست است و احتياج به وضوى ديگر نيست اما بر او لازم است كه اگر آن آب قيمت داشته باشد قيمت آن را به صاحبش برساند و اگر داند كه آب غصبى است اما نداند كه وضو به آب غصبى جايز نيست و به آن آب وضو سازد آن وضو باطل است پنجم مىبايد كه اعضاى وضو پاك باشد پيش از وضو ساختن پس اگر دست مثلا نجس باشد يك شستن از براى ازاله نجاست و وضو كافى نيست بلكه اول از إله نجاست بايد كرد و بعد از آن به جهت وضو بايد شست ششم نيت وضو است و نيت چنين كند كه وضوى واجب مىسازم از براى مباح بودن نماز تقرب به خدا و اگر بجاى مباح بودن نماز دفع حدث گويد هم درست است و اين نيت را به هر زبانى كه بگويد درست است و اگر به زبان نياورد و اين معنى را در دل بگذراند وضو صحيح است هفتم مقارن داشتن نيت است به ابتداى شستن رو هشتم شستن روى است و آن از رستنگاه موى سر است تا آخر ذنخ در طول و آنچه انگشت مهين وميانين آن را فرا گيرد در عرض و آنچه از روى در زير محاسن باشد و به هيچ وجه نمايان نباشد لازم نيست كه شسته شود و شستن مو كافيست اما آنچه در بعضى اوقات مىنمايد شستن آن واجبست و اگر آنچه از محاسن از ذنخ گذشته باشد شستن آن واجب نيست نهم شستن دست راست است از مرفق تا سر انگشتان و اگر شخصى دست زايد داشته باشد و اصلى از زايد معلوم نباشد واجبست كه هر دو را بشويد و اگر دست زايد معلوم باشد پس اگر زير مرفق است بايد شست و اگر بالاى مرفق است شستن آن لازم نيست دهم شستن دست چپ است به طريق دست راست يازدهم مسح موى سر است كه آن بالاى پيشانى است يا جاى آن اگر موى در آنجا نباشد دوازدهم مسح پاى راست است از سر انگشتان تا بند پا سيزدهم مسح پاى چپ است به همان طريق چهاردهم آنكه هر سه مسح به ترى وضو باشد نه به آب تازه پس اگر بر دست ترى وضو باقى نباشد از موى ريش يا از ابرو فرا گيرد مسح نمايد پانزدهم موالات است يعنى پى در پى بجا آوردن افعال وضو پس اگر روى خود را بشويد و بعد از لمحه دست راست را بشويد فعل حرام كرده اما وضوى او
(٧)