روز عاشورا دارند آن روز را دقيقهاى فرو گذاشت نمىكنند.
و ثانيا روز دوشنبه هم نحس است، و در اخبار اهل بيت او را يوم بنى اميه شمرده اند، و او روز مصيبت مسلمين است، و احترامى براى او نزد ما نيست و اخبار اعداى ايشان حجت نيست، چه همه كذب و جعل و افترا است، و بخارى كه كتاب او را اصح الكتب مىدانند، اكذب بريه بوده چنانچه حالت اسانيد ايشان تفصيلا در كتاب (استقصاء الافحام) سيد جليل معاصر مولوى مير حامد حسين - نور الله ضريحه - معلوم شده است، و اگر ما استدلال باخبار ايشان كنيم براى الزام خود ايشان است، و الزام شيعه به آنها بيرون طريقه صواب است.
و ثالثا موت أولي سبب بركت ويمن است نه موجب شامت ونحوست مگر بملاحظه آن باشد كه فظ غليظ القلب بجاى او نشسته و مردم كالمستجير من الرمضاء بالنار شدند، وباين ملاحظه البته نحس وميشوم است.
و اما اينكه گفته اگر روز عاشورا روز سرور باشد اولى است به جهت بركات آن روز سابقا دانستى (1) كه وقوع اين وقايع در او محض كذب و عين افتراء و از جمله موضوعات نواصب است.
و اما اينكه صوم در او مستحب است سابقا معلوم شد كه صوم او مردد بين كفر و حرام و مكروه است (2).
و اما اينكه [گفته] صحابه وتابعين او را يوم مصيبت قرار ندادند مخدوش است به اينكه مراد قبل از وقوع است يا بعد؟ اگر قبل از وقوع قتل سيد الشهداء است از محل كلام خارج است، چه آن وقت بحسب ظاهر روز عزا نبود، و اگر بعد از قتل است مراد از صحابه وتابعين اتباع يزيد و معاويهاند يا اتباع اهل بيت،