و بر فرض كه بر مسلمى قتل مسلمى ثابت شود نزد اشاعره موجب كفر نيست و تواند بود كه قاتل بعد از توبه بميرد، و لعن كافر بعد از توبه جايز نيست فكيف بقاتل، و چگونه معلوم مىشود كه يزيد توبه نكرده پس لعن هيچ مسلمان جايز نيست، و هر كه لعن كند او را فاسق و معصيت كار خواهد بود، و اگر لعن او هم جايز بود و سكوت مىكرد از شما عاصيان محسوب نمىشد، و اگر در تمادى أيام حيوة، لعن ابليس نكند مسئوليت نخواهد داشت، و اگر لعن كند سؤال دارد، چه ملعون بعيد از رحمت الهى است و از كجا معلوم مىشود كه او دور است، و اخبار به او تخرص به أخبار به غيب است مگر در حق كسى كه به كفر مرده باشد.
و اما ترحم بر يزيد جايز است بلكه مستحب است، بلكه داخل در عموم اللهم اغفر للمؤمنين والمؤمنات است كه در هر نماز مىخوانيم و يزيد مؤمن بوده اين است ما حصل اين تحقيق غزالى كه به استمداد از باطن يزيد بن معاوية در عالم مكاشفه شيطان به حكم (ان الشياطين ليوحون الى أوليائهم) بر قلب ظلمانى او القا كرده است.
و حقا كه بر مسلم موالى أهل بيت بسيار گران مى آيد كه كسى دعوى ايمان يزيد كند كه فرزندان پيغمبر را بكشت و زنان و دختران ايشان را بر شترهاى برهنه از شهر به شهر و صحرا به صحراء، ماننده اسيران ترك و كابل شهره آفاق و انگشت نماى حجاز و عراق كرد، و سر پسر پيغمبر را در ملأ عام گاهى بر در خانه آويخت و گاهى بر طشت نهاد و شراب خورد و فضله شراب را كنار او ريخت و اظهار مسرت كرد و شادمانى نمود، و لب و دندان او را از در استهزاء و تخفيف با چوب خيزران بكوفت كه أعظم مصائب است نزد انسان غيور، يا للعجب چنين كسى مؤمن است و دعاء براى او مستحب است، لمؤلفه: