بربائيد و غنيمت شماريد سوگند به آنكه ابو سفيان را سوگند به او رواست يعنى لات وعزى نه عذابى است و نه حسابى است و نه بهشتى است و نه دوزخى و نه حشرى است و نه قيامتى، عثمان چون اين كلمات بشنيد بيمناك شد كه مبادا مسلمان بشنوند و انگيزش فتنه كنند، بگفت تا ابو سفيان را از مجلس بيرون كنند از اينجا نكنته شناسان توانند بدست آورد كه سومى (عثمان) هم در مكنون ضمير خود در عقيده كفر ونفاق با ابو سفيان شريك بوده ولى مصلحت را از ابو سفيان تأديبى كرد و اگر نه مجازات مرتد قتل است نه اخراج بالجملة از اخبار مشهوره است وابن ابى الحديد نقل كرده و از بيهقى وزمخشرى روايت شده و در فرمان معتضد بالله عباسى از ثقات روايت كرده كه روزى ابو سفيان بر حمارى سوار بود ومعاويه زمان او را در دست داشت ويزيد از عقب سر ميراند پيغمبر صلى الله عليه وآله و سلم فرمود " لعن الله الراكب والقائد والسائق " (1).
و از كتاب (مفاخرات زبير بن به كار) ابن ابى الحديد نقل مىكند كه مجلسى شد در منزل معاويه كه عمرو بن عاص وعتبة بن ابى سفيان ومغيرة بن شعبه در آنجا مجتمع شدند و امام حسن عليه السلام را طلبيدند، و چون تشريف آورد، هر يك جسارتى كردند به شرحى كه در آن كتاب مذكور است پس آن سيد جوانان بهشت تكلم فرمود، ومعاويه را مخاطب داشت و در اثناى مخاطبه فرمود " انشدك الله يا معاويه اتذكر يوما جاء ابوك على جمل احمر وانت تسوقه واخوك عتبة هذا يقوده فرآكم رسول الله فقال: اللهم العن الراكب والقائد والسائق " آنگاه روى به آن جماعت كرده فرمود شما را قسم به خداى مىدهم مىدانيد كه رسول خداى در هفت موطن كه كسى نمىتواند رد آنها كند ابوسفيان را لعن فرمود: