و هم از ابن ابى يعفور آورده كه به صادق آل محمد عليهم السلام گفتم من با دشمنان شما مخالطت مىكنم و عجب دارم از قومى كه دوستدار شما نيستند و فلان و فلان را دوستند امانت و صدق و وفا دارند و اقوام ديگر كه دوست شمايند چنان نيستند، پس مستوى شد و درست نشست و غضبناك روى با من كرد و فرمود دين ندارد آنكه پرستش خداى كند به ولايت امام جائر كه از خداى نيست و خداى را عتابى نيست بر آنكه پرستش خداى كند به ولايت امام عادل كه از خداى است، گفتم آنان را دين نيست و اينان را عتاب؟ فرمود بلى آنان را دين نباشد و اينان را عتاب، آنگاه فرمود مگر نشنيده اى گفته خداى تعالى (الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور) يعنى از ظلمات ذنوب بسوى نور مغفرت بواسطه ولايت امام عادل كه از خداى است و فرموده (والذين كفروا أولياؤهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات) چنين قصد كرده كه ايشان بر نور اسلام بودند چون ولايت امام جائر كردند از نور اسلام به ظلمات كفر افتادند و خداى آتش را براى ايشان واجب كرد.
و همين خبر را بزيادتى يك جزو كه ذكر مىكنيم در (صافى) از (عياشى) نقل كرده (اولئك أصحاب النار هم فيها خالدون) ايشان أهل جهنمند و در آن مخلدند (1).
(عياشى) گفته در ذيل حديث پس اعداى أمير المؤمنين خالد در نارند اگر چند در دين خود در غايت زهد وورع و عبادت باشند.
آيه ثالثه - (ألم تر الى الذين اوتوا نصيبا من الكتاب يؤمنون بالجبت والطاغوت) [51 النساء 4] مگر نظر نكردى بجانب آنان كه داده شده اند نصيبى را از كتاب كه ايمان مى آورند بجبت و طاغوت.