(مسأله 1277): مسافرى كه به وطنش بر مىگردد وقتى كه ديوارهاى وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند، و مسافرى كه مىخواهد ده روز در محلى بماند، چنانچه به آن محل نرسيده ولى ديوارها را مىبيند و اذان را مىشنود، بنابر احتياط واجب بين شكسته و تمام جمع كند.
(مسأله 1278): شهرى كه در بلندى است يا گودى، معيار ديده شدن يا ديده نشدن اهل آن اين است كه اگر اين شهر در زمين هموار مىبود، از جائى كه اهلش ديده نمىشدند، بايد نماز را شكسته خواند، و هم چنين در پستى و بلندى راه بايد ملاحظه راه معمولى بشود.
(مسأله 1279): اگر مسافرتش از محلى است كه ديوار و خانه ندارد، هنگام رسيدن به جائى كه اگر آن محل ديوار و خانه داشت از آنجا ديده نمىشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1280): اگر به فاصله اى دور شده كه نمىداند صدائى را كه مىشنود صداى اذان است يا صداى ديگر، نبايد نماز را شكسته بخواند، و اگر بفهمد اذان است ولى كلمات آن را تشخيص ندهد، بايد تمام بخواند.
(مسأله 1281): اگر به حدى دور شده كه اذان خانه ها را نمىشنود، ولى اذان شهر را كه معمولا در جاى خيلى بلند گفته مىشود بشنود، نبايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1282): اگر چشم يا گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد، در جائى بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط، اهل شهر را نبيند، و گوش متوسط، صداى اذان معمولى را نشنود.
(مسأله 1283): اگر هنگام سفر رفتن شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند. و مسافر هنگام برگشتن به شهر چنانچه شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد شكسته بخواند، ولى اگر در همان مكان وقت رفتن تمام خوانده و در برگشتن همانجا شكسته خوانده، بنابر احتياط واجب نمازى را كه تمام خوانده شكسته قضا كند، و نمازى را كه شكسته خوانده تمام