11 - استبراء حيوان نجاستخوار (مسأله 224): بول و مدفوع حيوانى كه به خوردن مدفوع انسان و بنابر وجهى عذره نجس هر حيوان حرام گوشتى عادت كرده به طورى كه آن را نجاستخوار مىنامند نجس است، و براى پاك شدنش بايد استبراء شود، يعنى تا مدتى نگذارند نجاست بخورد و غذاى پاك يا متنجس - غير عذره - به آن بدهند كه پس از آن مدتى ديگر به آن نجاستخوار نگويند. و بنابر احتياط واجب بايد شتر نجاستخوار را چهل روز، و گاو را سى روز، و گوسفند را ده روز، و مرغابى را هفت يا پنج روز، و مرغ خانگى را سه روز، از خوردن نجاست جلوگيرى كنند. و اگر پس از اين مدت باز هم نجاستخوار ناميده مىشود بايد تا زمانى كه پس از آن ديگر نجاستخوار به آن نگويند آنها را از خوردن نجاست جلوگيرى نمايند.
12 - سنگ استنجاء (مسأله 225): مخرج مدفوع را مىتوان با سنگ يا كلوخ يا پارچه تطهير كرد و پس از زايل شدن عين نجاست، با رعايت شرايط ديگرى كه در احكام تخلى (مسأله هاى 67 تا 69) گفته شد، مخرج مدفوع پاك مىگردد.
(مسأله 226): جمعى از فقها فرموده اند: اگر بدن يا لباس مسلمان يا چيز ديگرى كه مانند ظرف و فرش در اختيار او است، نجس شود، و آن مسلمان مدتى كه براى تطهير آن چيز كافى است غايب شود و دوباره باز گردد، بدن يا لباس او - با رعايت شرايطى كه مىآيد - براى ديگران محكوم به طهارت است، هر چند علم به تطهير آن نداشته باشند:
اول: آن مسلمان چيزى را كه بدن يا لباسش را نجس كرده، نجس بداند، پس اگر مثلا لباسش با رطوبت به بدن كافر يا به عرق جنب از حرام رسيده و آن را نجس نداند، پس از غائب شدن او نمىشود آن لباس را پاك دانست.
دوم: بداند بدن يا لباسش به چيز نجس رسيده است.