مسائل صلح صلح آن است كه شخص با ديگرى سازش كند كه مقدارى از مال يا منفعت مال، و يا انتفاع حلال از مال خود را ملك او كند، يا از طلب يا حق خود بگذرد تا او هم در عوض، مقدارى از مال، يا منفعت مال و يا انتفاع از آن را به او واگذار نمايد يا از طلب يا حقى كه دارد بگذرد; بلكه اگر بى عوض گرفتن مقدارى از مال يا منفعت يا انتفاع مال خود را به كسى واگذار كند، يا از طلب يا حق خود بگذرد، باز هم صلح صحيح است.
(مسأله 2092): كسى كه مالش را به ديگرى صلح مىكند، بايد بالغ و عاقل و قصد صلح داشته و كسى او را مجبور نكرده باشد، و بايد سفيه هم نباشد، و نيز به حكم حاكم شرع ممنوع از تصرف در اموالش نباشد كه او را مفلس نامند.
(مسأله 2093): لازم نيست صيغه صلح به عربى خوانده شود، بلكه با هر لفظى كه بفهماند با هم صلح و سازش كرده اند صحيح است.
(مسأله 2094): اگر كسى گوسفندهاى خود را به چوپان بدهد كه مدتى - مانند يك سال - نگهدارى كند و از شير آنها استفاده نمايد و مقدارى كه در ذمه معين باشد روغن بدهد، چنانچه شير گوسفند را در مقابل زحمتهاى چوپان و آن روغن صلح كند صحيح است بلكه اگر گوسفند را يك ساله به چوپان اجاره دهد كه از شير آن استفاده كند و در عوض، مقدارى روغن بدهد نيز صحيح است.
(مسأله 2095): اگر كسى بخواهد طلب يا حق خود را به ديگرى صلح كند در صورتى صحيح است كه او قبول نمايد، ولى اگر بخواهد از طلب يا حق خود بگذرد قبول كردن او لازم نيست.
(مسأله 2096): اگر كسى مقدار بدهى خود را بداند و طلبكار او نداند، چنانچه طلبكار طلب خود را به كمتر از مقدارى كه هست صلح كند - مانند اين كه پنجاه تومان طلبكار است و طلب خود را به ده تومان صلح كند - زيادى براى