طلاق هر چند طلاق زن حقى است كه خداوند براى شوهر قرار داده، ولى سزاوار است مرد تا بتواند از طلاق دادن همسرش خوددارى نمايد، مگر آن كه گناه فاحشى مرتكب گردد، در روايات آمده: پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) فرمودند: هيچ خانه اى نزد خداوند از خانه اى كه به ازدواج آباد گردد، محبوبتر نيست، و چيزى مبغوض تر و ناپسندتر از اين نيست كه خانه اى بر اثر طلاق ويران شود.
مسائل طلاق (مسأله 2423): مردى كه زن خود را طلاق مىدهد، بايد عاقل و مختار و نيز بالغ باشد و از روى قصد جدى طلاق دهد; پس اگر مردى را مجبور كنند كه زنش را طلاق دهد، يا صيغه طلاق را جدى نگويد - مثلا شوخى كند - صحيح نيست.
(مسأله 2424): زن بايد در وقت طلاق از خون حيض و نفاس پاك باشد، و شوهرش در آن پاكى بلكه در حال حيض سابق بر آن، با او نزديكى نكرده باشد، و بيان اين دو شرط در مسائل آينده مىآيد.
(مسأله 2425): طلاق دادن زن در حال حيض يا نفاس در سه صورت صحيح است:
اول: آن كه شوهرش پس از ازدواج با او نزديكى نكرده باشد.
دوم: معلوم باشد آبستن است، و اگر معلوم نباشد و شوهرش در حال حيض طلاقش بدهد، سپس بفهمد آبستن بوده، احتياط واجب آن است كه دوباره او را طلاق دهد.
سوم: مرد به سبب غائب بودن يا حبس بودن نتواند بفهمد كه زن از خون حيض و نفاس پاك است يا نه.
(مسأله 2426): اگر زن را از خون حيض پاك بداند و طلاقش دهد، سپس