(مسأله 1800): اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر، و طلا و نقره در مقدارى از سال مست يا بيهوش گردد، زكات از او ساقط نمىشود، و هم چنين است اگر موقع واجب شدن زكات گندم و جو و خرما و كشمش مست يا بيهوش باشد.
(مسأله 1801): مال غصب شده اى كه صاحب آن نمىتواند در آن تصرف كند زكات ندارد، و اگر به صاحبش برگشت احتياط واجب آن است زكات بدهد.
(مسأله 1802): اگر طلا و نقره يا چيز ديگرى را كه زكات در آن واجب است قرض كند و يك سال نزد او بماند، بايد زكات آن را بدهد، و بر كسى كه قرض داده چيزى واجب نيست.
زكات گندم و جو و خرما و كشمش (مسأله 1803): زكات گندم و جو و خرما و كشمش، هنگامى واجب مىشود كه به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها به من معروف به شاهى (144) من (45) مثقال كم، و به من تبريز (288) من (45) مثقال كم است، كه به گفته بعضى:
تقريبا (848) كيلوگرم مىشود و بعضى هم كمتر گفته اند.
(مسأله 1804): اگر پيش از دادن زكات از انگور و خرما و جو و گندمى كه زكات آنها واجب شده خود و عائله اش بخورند، چنانچه بيش از مقدار متعارف باشد، يا مثلا به فقير به غير عنوان زكات بدهد، بايد زكات مقدارى را كه مصرف كرده بدهد.
(مسأله 1805): پس از واجب شدن زكات گندم و جو و خرما و انگور، مالك آن بميرد، بايد مقدار زكات را از مال او بدهند، ولى اگر پيش از واجب شدن زكات بميرد، هر يك از ورثه كه سهم او به اندازه نصاب است بايد زكات سهم خود را بدهد.
(مسأله 1806): اگر پس از مالك شدن درخت خرما و انگور يا زراعت گندم و جو زكات آنها واجب شود بايد زكات آن را بدهد، مانند اين كه خرما در ملك او زرد يا سرخ گردد.