ولى اگر ابر به اندازه اى نازك باشد كه از تابيدن آفتاب جلوگيرى نكند اشكال ندارد.
چهارم: آن كه چيز نجس تنها به تابش آفتاب خشك شود، پس اگر مثلا به سبب وزش باد و تابش آفتاب خشك شود پاك نمىگردد، ولى اگر باد به اندازه اى كم باشد كه نگويند به خشك شدن چيز نجس كمك كرده اشكال ندارد.
پنجم: آن كه آفتاب مقدارى از بنا و ساختمان را كه نجاست در آن فرو رفته يك مرتبه خشك كند. پس اگر يك بار بر زمين و ساختمان نجس بتابد و روى آن را خشك كند و بار ديگر زير آن را خشك نمايد تنها روى آن پاك مىشود و زير آن نجس مىماند.
(مسأله 191): پاك شدن حصير نجس به وسيله آفتاب، محل اشكال است.
اما درخت و گياه پيش از قطع آن و هنگامى كه در زمين است، به تابش آفتاب پاك مىشود.
(مسأله 192): به زمين نجسى كه آفتاب بر آن تابيده سپس انسان شك كند كه هنگام تابش آفتاب زمين تر بوده يا نه، يا ترى آن به سبب آفتاب خشك شده يا نه، آن زمين محكوم به نجاست است; و نيز اگر شك دارد كه پيش از تابش آفتاب عين نجاست از آن بر طرف شده يا نه، يا چيزى مانع تابش آفتاب بوده يا نه.
(مسأله 193): ديوار نجسى كه آفتاب به يك سمت آن تابيده و با آن طرف ديگر كه آفتاب بر آن نتابيده نيز خشك شود، بعيد است آن طرف پاك شود.
4 - استحاله (مسأله 194): اگر جنس چيز نجس به گونه اى تغيير كند كه گفته شود حقيقت آن تبدل يافته و به صورت چيز پاك در آيد، پاك مىشود، مانند سگى كه در نمكزار فرو رفته و نمك شده، ولى اگر جنس آن تغيير نكند، مانند گندم نجسى كه آرد شود يا با آن نان بپزند، پاك نمىگردد.